بهشت گمشده

دل سرا پرده ی محبت اوست....

بهشت گمشده

دل سرا پرده ی محبت اوست....

اسطوره یا واقعیت


مطالعه ی میتولوژی کلاسیک ملل همیشه برای من جالب بوده است.اما جالب تر از همه، شباهت اساطیر ، داستان ها و حماسه های ملل و تاثیرشان در ادیان (حتی آیین های خدامحور) است.
اسطوره شالوده ی اصلی هر دینی است؛ عنصری فرازمینی که پاسخی بود به ذهن خیال پرداز گذشتگان که همیشه با تکامل ادیان شکل مدرن تری به خود می گرفت.
درست است که ارباب نوع در مقابل وحدت گرایی سر تعظیم فرود آوردند اما به هیچ وجه عرصه کارزار را برای همیشه خالی نکردند و با تنزل مقام به صورت هایی از قبیل فرشته ، شیطان و ... درآمدند.
از این رو می توان به رب النوع شرور کهن هادس ، شیطان ،دنیای مردگان (قلمرو هادس) و جهنم اشاره نمود.
شاید یادآوری به زاییده شدن منجی از مریم باکره در کیش مسیحیت و تولد سوشیانت از دختری باکره در باور زرتشتیان خالی از لطف نباشد.
اما ضلع سوم ، شباهت آفرینش آفرودیت (ایزد بانوی عشق یونانیان) با تولد سوشیانت است.
در پایان ، می توان گفت این روایت ها و داستان ها سلسله وار ، پیوند ذهن کنجکاو انسان کهن را یادآوری میکند.
انسانی که روزگاری با ذهن خلاقش خدایان را آفرید تا علت موجودیت اش را توجیه کند، دلیلی برای پدیده های طبیعی یابد و با دیدن روزگار نه چندان دلنشین اش ، به دنبال تسکینی برای خود و تجسم پایانی خوش برای نژاد خویش باشد.


پ.ن : کتب "رساله در تاریخ ادیان" و "اسطوره رویا راز" از میرچا الیاده از منابع مناسب برای مطالعه بنیادین اسطوره شناسی است.




من هنوز با انتخاب عنوان مشکل دارم !



از جهتی می توان گفت که زندگی او نمونه بود.

او در شهر ما و نیز در جاهای دیگر ، از آن مردان نادری بود که جرات ابراز احساسات نیکوی خود را دارند.

کوچکترین احساسی که از خود بروز می داد نشانه ی نیکدلی ها و دلبستگی هایی بود که در روزگار ما کسی جرات ابراز آنها را ندارد.

از اعتراف به اینکه برادرزاده ها و خواهرزاده هایش را -که یگانه خویشان باقیمانده او بودند- دوست می دارد و هر دو سال یکبار برای دیدن آنها به فرانسه می رود سرخ نمی شد.
می گفت که خاطره ی پدر و مادرش -که در جوانی او مرده بودند- هنوز دچار اندوهش می سازد.
تصدیق می کرد که یکی از ناقوس های محله اش را ، که هر روز در ساعت پنج عصر طنین می افکند بیش از همه چیز دوست دارد ، اما با این وجود برای بیان چنین احساسات ساده ای پیدا کردن کوچکترین کلمه ای با هزاران زحمت توام بود...

طاعون
آلبرکامو
ترجمه ی رضا سید حسینی




کابوس

 

 


ما ،
غصه‌هایمان را
شمردیم و به خواب رفتیم
باید هم کابوس می‌دیدیم...!

                                                    رسول یونان






نقاشی "کابوس" اثر نقاش رمانتیک قرن هفدهم، هانری فوسلی