بهشت گمشده

دل سرا پرده ی محبت اوست....

بهشت گمشده

دل سرا پرده ی محبت اوست....

مقدمه ی سفر نامه ناصر خسرو



چنین گوید ابومعین الدین ناصر خسرو القبادینی المروزی تاب الله عنه که من مردی دبیرپیشه بودم و از جمله متصرفان در اموال و اعمال سلطانی ، و به کارهای دیوانی مشغول بودم و مدتی در آن شغل مباشرت نموده در میان اقران شهرتی یافته بودم .در ربیع الآخبر سنه سبع و ثلثین و اربعمایه که امیرخراسان ابوسلیمان جعفری بیک داودبن مکاییل بن سلجوق بود از مرو برفتم که هر حاجت که در آن روز خواهند باری تعالی و تقدس روا کند.به گوشه ای رفتم و دو رکعت نماز بکردم و حاجت خواستم تا خدای تعالی و تبارک مرا توانگری دهد . چون به نزدیک یاران و اصحاب آمدم یکی از ایشان شعری پارسی می خواند .مرا شعری برخوان .هنوز بدو نداده بودم که او همان شعر بعینه آغاز کرد .آن حال به فال نیک گرفتم و با خود گفتم خدای تبارک و تعالی حاجت مرا روا کرد .پس از آن جا به جوزجانان شدم وقرب یک ماه ببودم و شراب پیوسته خوردمی .پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید که قولوا الحق و لو علی انفسکم . شبی در خواب دیدم که یکی مرا گفت چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند ، اگر به هوش باشی بهتر .من جواب گفتم که حکما جز این چیزی نتوانستند ساخت که اندوه دنیا کم کند .جواب داد که بیخودی و بیهوشی راحتی نباشد ، حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را بیهوشی رهنمون باشد ، بلکه چیزی باید طلبید که خرد و هوش را به افزاید . گفتم که من این را از کجا آرم . گفت جوینده یابنده باشد ، و پس سوی قبله اشارت کرد و دیگر سخن نگفت .


                                       سفرنامه ی ناصر خسرو - مقدمه









یادبود


 16 آوریل زادروز سِر چارلز اسپنسر چاپلین (چارلی چاپلین)


من اگر پیامبر بودم، رسالتم شادمانى بود.بشارتم آزادى و معجزه ام خنداندن کودکان... نه از جهنمى مى ترساندم و نه به بهشتى وعده میدادم...تنها مى آموختم اندیشیدن را و "انسان" بودن را...





 











شب شوم !


شبی که انسان حقیقت را کشف کند، برایش شب شومی است !


زندگی گالیله

برتولت برشت











عقیده




من هیچ عقیده ای ندارم ؛ هیچ عقیده ای! و فکر می کنم که هیچ چیز پیش پا افتاده تر، عامیانه تر و کراهت آور تر از عقیده نیست. چیزی که فراوان است عقیده است؛ همه جا را پر کرده : کتابخانه ها، کافه ها، کله ی آدم های عاجز و ناتوان لبالب از عقیده و فکر است... همین طور فیلسوف ها !




لویی فردینان سلین








کورت ونه گات / Kurt Vonnegut, Jr





تا حالا متوجه شده اید که همه ی آثار بزرگ ادبی – موبی دیک ، هاکلبری فین ، وداع با اسلحه ، داغ ننگ ، نشان سرخ دلیری ، ایلیا و اودیسه ، جنایت و مکافات ، کتاب مقدس ، شعر حمله ی بریگادنور – درباره ی این است که انسان بودن چه چیز مزخرفی است ؟

Kurt Vonnegut                                                                                        



پ.ن :کرت ونه‌گوت (Kurt Vonnegut, Jr)‏ نویسندهٔ آمریکایی بود. آثار او غالباً ترکیبی از طنزی سیاه و مایه‌های علمی تخیلی است که از میان آنها گهواره ی گریه (۱۹۶۳)، سلاخ‌خانهٔ شمارهٔ پنج (۱۹۶۹) و صبحانهٔ قهرمانان (۱۹۷۳) بیشتر مورد ستایش قرار گرفته‌اند. در سال ۱۹۹۹ آستروئید یا سیارک ۲۵۳۹۹ را به بزرگداشت او ونه گات نامیدند.


پ.ن 2 :  Photo by Brooke Shaden



سخنی از خورخه لوئیس بورخس






هرگز به کسی که برای احساس تو ارزش قائل نیست ، دل نبند .

به خودت بیاموز ، هر کسی ارزش ماندن در قلب تو را ندارد !

خورخه لوئیس بورخس











شب هرگز کامل نیست
نشان به آن نشان که من می گویم
نشان به آن نشان که من اطمینان می دهم

در انتهای غم همیشه پنجره ای باز است،
پنجره ای روشن.

پل الوآر