جلیل شهناز درگذشت
پنجه هایی که شکر می ریخت ، دیگر نمی نوازد
یادش گرامی
پ.ن : هیچوقت یادم نمی ره ، شب عید 91 ، درگذشت جلال ذوالفنون نازنین رو...
هنوز هم دارم با زخمه های سه تارش عروج پیدا می کنم.
و امروز جلیل شهناز .... کاش افسوس تنها یک کلمه بود !
پ.ن 2 : یادداشت کیهان کلهر بیاد استاد شهناز
___________________________
موسیقیمان تنهاست، تنها تر از همیشه،.. درست همان وقتی که پدر میخواست و میخواهد,... بیشتر از همیشه. مگر نه اینکه پدر است که تا سایهاش، نفسش هست همه چیز هست و وقتی نیست شیرازهها آرام آرام از هم میپاشند.
یک یک میروند این بزرگان، پدران، این صاحبان موسیقی و جایشان پرنشدنی،..
خالی همچنان. اما شهناز ... چیز دیگری بود. جناب جلیل شهناز که سالها بود
لقب استاد (که در این دوره بسیار ارزان هم شده) برایش کسر بود، چیز دیگری
بود.
جناب شهناز در مرتبه ای که فقط خاص خودش بود قرار داشت,دارد.
مرتبه ای که خودش با استعداد و کار و خلاقیت و ذوق سرشار آنرا به وجود
آورده بود. مرتبه بالای تار، جای شهناز. مال اوست آنجا..
خداوندگار تار نخواسته و ندانسته معلم موسیقی همه مان بود گرچه به ظاهر
شاگردی نداشت. از فواصل و جمله بندی گرفته تا ذوق و حال و صد چیز دیگر،
معیار بود. مرجع مان بود.... نوای تارش موسیقی خلوت موسیقیدانان بود.
امشب حالی به سه گاه و ابوعطا و شور و دشتی هم نمانده، دلشان برای استاد
جلیل شهناز تنگ خواهد شد که هیچگاه کسی از او خوشتر ننواختشان.
کیهان کلهر