-
بعد از مدت ها
یکشنبه 4 فروردینماه سال 1392 02:20
1- خیلی وقته از وبلاگ نویسی دور بودم ، این وبلاگ رو وقتی راه انداختم که "زمزمه ی مرداب" رو با تمام خاطره هاش ، با تمام قصه ها و غصه هاش بستم (برای همیشه) ؛ نکته ی باحال : انگار یه نفر منتظر بوده من وبلاگو حذف کنم ، دوباره زمزمه ی مردابو با همون آدرس و اسم ثبت کرده (راستش وقتی اینو دیدم دلم گرفت.....)...
-
گفتم یا نگفتم ؟!
یکشنبه 4 فروردینماه سال 1392 02:03
چه مدت است که اشیا به حرفهای ما گوش میدهند و به جدیترین آنها میخندند؟ علیرضا حسینی پ.ن : بعد مدت ها برگشتم ، با کلی خاطره ی خوب و بد
-
یاد باد
یکشنبه 10 مهرماه سال 1390 22:41
یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود رَقَم مِهر تو بر چهره ما پیدا بود یاد باد آنکه چو چَشمت به عِتابم میکُشت مُعجِزِ عیسویت در لب شکّرخا بود یاد باد آنکه صَبوحی زده در مجلس اُنس جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود یاد باد آنکه رُخَت شمعِ طرب میاَفروخت وین دلِ سوخته پروانهٔ ناپروا بود یاد باد آنکه در آن بَزمگه خلق...
-
دوستی
جمعه 8 مهرماه سال 1390 00:34
جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی ، تمام دنیا رو گرفته بود یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند . مافوق به سرباز گفت : اگر بخواهی می توانی بروی ، اما هیچ فکر کردی این...
-
بهشت گمشده-جان میلتون
دوشنبه 7 شهریورماه سال 1390 02:56
ای پری الهام بخش آسمانی ، در وصف نخستین نافرمانی آدمی و میوه ی شجره ی ممنوعه ، که طعم کشنده اش مرگ را به جهان آورد و جمله ی بدبختی های ما را با از دست رفتن باغ بهشت باعث امد. تا آنکه بزرگ مردی از نو پای بر جایمان کند و جایگاه مسعود را برای ما بازستاند. نغمه ساز کن ، نغمه ساز کن تو که در قله ی پنهان "حوریب"...